جدول جو
جدول جو

معنی گرم دماغ - جستجوی لغت در جدول جو

گرم دماغ
(گَ دِ)
معربد. مست: و آخر زمانیان را سکر حرام شد زیرا که ضعیفتر به عضو و گرم دماغتر بودند از خوردن می. (کتاب المعارف). رجوع به گرم شود
لغت نامه دهخدا
گرم دماغ
عربده کننده معربد مست: و آخر زمانیان راسکر حرام شد زیرا که ضعیفتر بعضو گرم دماغتر بودند از خوردن می، متکبر خود پرست
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرم دار
تصویر گرم دار
غصه دار، اندهگین
فرهنگ فارسی عمید
(گَ دِ)
کنایه از تکبر باشد. (غیاث) (آنندراج). غرور. نخوت. (مجموعۀ مترادفات ص 256) ، عربده. مستی. رجوع به گرم دماغ شود
لغت نامه دهخدا
(گَ مِ)
مرحوم وحید دستگردی درگنجینۀ گنجوی آرد: مانند گرم زخم کنایه از اشتیاق مفرط است که بدان سبب از داغ بی خبر است:
هنوز از عشق بازی گرم داغ است
هنوزش شور شیرین در دماغ است.
نظامی (از گنجینۀ گنجوی ص 132)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ دِ)
پردۀ دماغ که ماننجس گویند. (یادداشت مؤلف). ام الدماغ
لغت نامه دهخدا
(گَ)
قسمی از میوه باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ/ رِ پَ)
غم خوار:
گرمدارانت ترا گوری کنند
کشکشانت در تگ گور افکنند.
مولوی (مثنوی).
رجوع به گرم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گرم دماغی
تصویر گرم دماغی
عربده مستی، تکبر خود پرستی
فرهنگ لغت هوشیار
متکبر بد دماغ: گفت: حالا تو هم برای من ناز میکنی ک راستی که تازگیها خیلی گند دماغ شده ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر دماغ
تصویر سر دماغ
سر حال با نشاط: کاملا سر دماغ و آماده است
فرهنگ لغت هوشیار
معاشرت کننده دوست رفیق: گرم دارانت ترا گوری کنند طعمه موران و مارانت کنند. (مثنوی) غصه دار اندوهگین: شب در آن حجره نشست آن گرم دار بر امید و عده آن یار غار... (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
شاداب و سرحال
فرهنگ گویش مازندرانی